loading...
احکام و نماز
اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 200 جمعه 08 شهریور 1392 نظرات (1)
با سلام خدمت شما عزیزان و بازدیدکنندگان این وبلاگ

به سایت احکام و نماز خوش آمدید .

این سایت در مورد نیکی به پدر و مادر- آداب نماز و... است.

 

سرگروه حلقه ی صالحین :محمد رضا غفاری

 

اعضا گروه حلقه ی صالحین شهرستان بشرویه


 

امیرحسین پوررفعتی-سجاد سلیمی-قاسم شیرین-محمدجهانی-علی هلالی-عليرضا قليان-

علي حسين پور- امير محمد احساني-  امیر حسین هراتی-محسن شاکری-علی شیرین- سعيد ساماني-

این سایت وابسته به حلقه ی صالحین وکانون امامت شهرستان بشرویه است.

راه هاي به دست آوردن روزي

معیار گستردگی و تنگی روزی:


هرگز نباید تصور کرد که وسعت رزق دلیل بر محبت خداوند و یا تنگی معشیت دلیل بر خشم و غضب او است، زیرا خداوندگاه انسان را به وسعت روزی آزمایش می‌کند و اموال سرشاری در اختیارش قرار می دهد و گاه با تنگی معیشت میزان مقاومت و پایمردی او را روشن می‌سازد و آنها را از این طریق پرورش می‌دهد.(۸)
سرمایه و ثروت، گاهی زمینه ساز فساد و گناه می شود، زیرا وقتی انسان‌ها خود را بی نیاز از خداوند می‌بینند، طغیان می کنند. «إن الانسان لیطغی أن رءاه استغنی؛ همانا انسان طغیان می‌کند، زیرا خود را بی نیاز می‌بیند، گاهی ثروت مایه بلا و عذاب جان صاحبان آن‌هاست و هر گونه آرامش واستراحت را از آنها می‌گیرد. چنانچه قرآن کریم در این باره می فرماید :
«فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یریدالله لیعذبهم بها فی الحیاه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون». (۹)
فزونی اموال و اولاد آنها تو را در شگفت فرو نبرد، خدا خواهد آنان را به این وسیله در زندگی دنیا مجازات کند و در حال کفر بمیراند. در جایی دیگر خداوند در قرآن کریم می‌فرماید‌:
«ایحسبون انما نمدهم به من مال و بنین نسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون)) (۱۰)
آیا آنان چنین می‌پندارند که امـوال و فرزنـدانی را که به آنها دادیـم برای ایـن است که درهـای خیـرات را به رویـشان بگشائیـم، چنین نیـست آنهـا نمی فهمند».

نقش تلاش انسان‌ها در تقدیر روزی:

نباید از آیاتی که در زمینه ی تقدیر و اندازه گیری روزی به وسیله ی پروردگار آمده چنین استنباط کرد که تلاش‌ها و کوشش‌ها نقشی در این زمینه ندارند و این‌ها را بهانه‌ی تنبلی و فرار از زیر بار مسئولیت‌ها و مجاهدت‌ها در مقیاس فرد و اجتماع قرار داد، که این پندار بر ضد آیات فراوانی از قرآن مجید است که سعی و کوشش را معیار موفقیت‌ها شمرده است(۱۱).
همانگونه که در آیات قرآن آمده است :
«لئن شکرتم لأزدینکم (۱۲)»
هرگاه شکر نعمت‌ها را به جا آوردید و آن را در مصرف واقعی صرف کنید، نعمت را بر شما افزون می کنم.
در جایی دیگر خداوند فرموده است که مردم باید همواره برای کسب روزی تلاش کنند:
«هو الذی جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه(۱۳)».
او کسی است که زمین را تسلیم و خاضع در برابر شما قرار داد تا بر پشت آن راه بروید و از رزق آن استفاده کنید.

قدرت خدا در روزی رسانی:

از امام علی (ع) پرسیدند : اگر در خانه ی مردی را به رویش ببندند روزی او از کجا خواهد آمد؟ فرمود: از آن جایی که مرگ او می آید(۱۴).
همانگونه که در آیه‌‌ی «إن الله هوالرزاق ذوالقوة المتین(۱۵) »؛همانا خداوند روزی دهنده و صاحب قدرت محکم است، آمده است.

خداوند روزی رسان:

از امام علی (ع) پرسیدند که چگونه خدا با فراوانی انسان‌ها به حسابشان رسیدگی می‌کند؟ حضرت پاسخ دادند :
آن چنان که با فراوانی آنان روزیشان می دهد! و باز پرسیدند: چگونه به حساب انسان‌ها رسیدگی می کند که او را نمی بینند؟ فرمود: همان گونه که آنان را روزی می‌دهد و او را نمی‌بینند(۱۶).
قرآن تأکید دارد که انسان‌ها روزی بخش خود را تنها خدا بدانند و از غیر او تقاضا نکنند و به دنبال این ایمان و توکل بر نیرو و تلاش و سعی خود متکی باشند همانگونه که در ذیل آیه‌ی: «هل من خالق غیرالله یرزقکم من السماء و الارض(۱۷)»
آیا خالقی غیر از خدا وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی دهد.
«فابتغوا عندالله الرزق(۱۸)»تنها روزی را نزد خدا بجوئید.

معنای وسیع تر روزی:

روزی معنی وسیعی دارد که روزی های معنوی را نیز همانگونه که بیان کردیم در بردارد، بلکه روزی اصلی همین روزی معنوی است، در دعاها تعبیر به رزق در مورد روزی‌های معنوی بسیار به کار رفته است، در مورد حج می‌گوئیم‌: اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام. در مورد توفیق اطاعت و دوری از معصیت آمده: اللهم ارزقنی توفیق الطاعه و بعد المعصیه(۱۹). در دعاهای روزه ماه مبارک رمضان می خوانیم:
« اللهم ارزقنی فیه طاعه الخاشعین»(۲۰).
هدف این است که با تمام تلاش ها و کوشش ها باز به روشنی می بینیم دست دیگری نیز در کار است که گاه نتیجه ی تلاش ها بر باد می رود و گاه به عکس، تا مردم فراموش نکنند در پشت عالم اسباب، دست قدرت« مسبب الاسباب» کار می کند.

ارزش تلاش برای روزی حلال:

طلب حلال در مقام جهاد:
اسلام کار را یک نوع جهاد در راه خدا می داند.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:«‌کسی که در راه کسب روزی حلال برای خانواده اش تلاش کند مجاهد و حرکت کننده در راه خداست»(۲۱).

کسب حلال و شرافت:

کار و تلاش مشروع برای کسب روزی حلال هر چه که باشد، باز موجب شرافت و کرامت انسان می شود و بهتر از آن است که انسان دست خویش را پیش از دیگران دراز کند و سربار آنان باشد.
پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمودند: «اگر انسان هیزم را بر پشت خویش حمل کند، بهتر از آن است که دست گدائی پیش دیگران درازکند که معلوم نیست، چیزی به او بدهند یا ندهند ».

کسب حلال بهترین عبادت:

از دیدگاه پیشوایان معصوم علیهم السلام اگر نیت‌ها خالص باشد و کار از راه حلال صورت گیرد، همه کارهای انسان رنگ الهی به خود می گیرد و ارزشی غیر قابل وصف پیدا می‌کند.
رسول خدا (ص) می‌فرماید:«عبادت دارای هفتاد جزء است که با فضیلت‌ترین آنها طلب روزی حلال است»(۲۲).

عوامل رساننده و افزاینده روزی:

از دیدگاه معصومین عوامل فراوانی ذکر شده که باعث زیادشدن روزی می شود:
امام صادق فرمودند:من حسن بره اهل بیته زیدفی رزقـه»(۲۲) ؛هرکه باخـانـواده‌ی خود نیکوکار باشـد، روزیـش زیـادمی شود.
امام صادق(ع) در جایی دیگر فرمودند: « ان البر یزیده فی الرزق»(۲۳)؛ نیکوکاری، روزی را زیاد می‌کند.
امام علی(ع) فرمودند: «والعسر لیفسد الاخلاق، التَّسهل یدرالارزاق»)(۲۴)؛
سختگیری، اخلاق را تباه می‌کند، آسان گیری (براهل و عیال و معاملات) روزی‌ها را سرازیر می کند.
امام باقر(ع) فرمودند: « الزکاه تزید فی الرزق»(۲۵)؛ زکات دادن روزی را زیاد می کند.
امام علی در جایـی دیگر فرمـودند:«من حسنت نیتـه، زید فی رزقه»(۲۶)
هر که خـوش نیـت باشد، روزیـش زیـاد می‌شود.
پیامبر اکرم فرمودند :‌« صدقه زیاد بدهید، تاخداوند به شما روزی بدهد».(۲۷)

حکم کسب درآمد حلال:

رسول خدا(ص) فرمودند: «طلب الحلال فریضیة علی کل مسلم و مسلمة»(۲۸)؛ کسب درآمد حلال بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.
رسول خدا(ص) فرمودند: «طلب الحلال جهاد»(۲۹)؛ کار کردن برای کسب درآمد حلال جهاد است.

عوامل روزی بر:

امام باقر(ع) فرمودند : «ان العبد لیذنب الذنب فیزوی عنه الرزق»(۳۰)
بنده گناه می کند و به سبب آن روزی از او زده می شود.
دیدگاه پیامبر راجع به عاملی که روزی را از بین می برد این است که ایشان فرمودند:
«هرکه حقی از حقوق برادر مسلمان خود را پایمال کند، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند مگر آن که توبه کند». (۳۱)
امام صادق(ع) فرمودند: «کثرهُ السحت یمحق الرزق» ؛ حرامخواری زیاد، روزی را می برد. (۳۲)

بهترین روزی:

بهترین روزی آن است که انسان را کفایت کند. از پیامبر خدا رسول اکرم (ص) روایت شده است:
«طوبی لمن أسلم و کان عیشه کفافاً»(۳۳) ؛ خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و زندگیش به قدر کفاف.
رسول خدا فرمودند : «بهترین روزی آن است که به قدر کفایت باشد»(۳۴).

بسندگی به کفاف:

امام علی (ع) فرمودند:« آن کس که به اندازه کفاف بسنده کرد، به آسایش دست یافت و از زندگی آسان و خوشی برخوردار شد»(۳۵).
امام صادق(ع) فرمودند: «در انجیل آمده است که عیسی (ع) عرض کرد:«بار خدایا! صبح یک گرده‌ی نان جو، شب گرده‌ای دیگر مرا روزی فرما و بیش از این روزیم مده که دچار طغیان شوم»(۳۶).


پی نوشت ها :

۱- مهدی عزیزان، راز رزق، ص ۳۲٫
۲- همان.
۳- همان.
۴- مصطفی خمینی، تفسیرالقرآن الکریم، ج۲، ص ۴۴۹٫
۵-. محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت ۴۳۱٫
۶- سوره ی طه، آیه ۱۳۱٫
۷- سوره ی شوری، آیه ی ۲۷٫
۸- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۳۷۳٫
۹- همان.
۱۰- سوره ی مؤمنون، آیه ی ۵۵ و ۵۶٫
۱۱- تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۳۷۳٫
۱۲- سوره ابراهیم، آیه ۷٫
۱۳- سوره ملک، آیه ۱۵٫
۱۴- نهج البلاغه، حکمت ۳۵۶٫
۱۵ – سوره ذاریات، آیه ۵۸٫
۱۶- نهج البلاغه، حکمت ۳۰۰٫
۱۷- – سوره فاطر، آیه ۳٫
۱۸- سوره عنکبوت، آیه ۱۷٫
۱۹- تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۳۷۴٫
۲۰- عباس قمی،‌ مفاتیح الجنان، دعای روزه روز ۱۵ ماه رمضان، ص ۳۴۵٫
۲۱- گشایش روزی، ص ۲۵
۲۲- محمدبن کلینی، الکافی، ج۵، ص ۷۸٫
۲۳- محمدباقر مجلسی، البحار، ج ۷۸، ص ۴۵۲٫
۲۴- همان، ج ۶۹، ص ۴۰۸٫
۲۵- عبدالواحد آمدی، عزر الحکم، ص ۸۰۲،
۲۶- البحار، ج ۹۶، ص ۱۴٫
۲۷- همان، ج ۱۰۳، ص ۲۱٫
۲۸- میزان الحکمه، ج ۵، ص ۲۰۵۹٫
۲۹- همان
۳۰- الکافی، ج ۲، ص
۳۱- کریم فیضی تبریزی، الامالی صدوق، ص
۳۲- کریم فیضی تبریزی، الامالی صدوق، ص
۳۳- الکافی، ج ۲، ص ۱۴۰
۳۴- البحار، ج۷۷، ص۱۶۸
۳۵- نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱
۳۶- البحار، ج ۷۲، ص ۵۴٫




رزق حلال و راه‌های به دست آوردن آن

چکیده:
این مقاله با عنوان رزق حلال و راه‌های به دست آوردن آن طراحی شده است. رزق از دیدگاه معصومین و قرآن همان رزق حلال معرفی شده است و بر اساس راهبرد توصیفی تنظیم شده است. در آن معیارهای طلب روزی و همچنین عوامل گشایش روزی را به طور مختصر بیان می کند. مباحث بعد از آن در مورد عوامل فقر و راه های دوری از آن می باشد و در نهایت به عواملی که منجر به گرایش افراد به سمت مال حرام می‌شود. به طور خلاصه بیان می‌گردد. در کل مقاله‌ی فوق تنظیم شده است، برای ارائه راه کارهای ساده برای به دست آوردن ثروت و خوشبختی و دوری افراد از فقر و تنگدستی و اگر افراد این راه‌ها را در زندگی خود پیش بگیرند، به راحتی می توانند خوشبختی و سعادت را در پیش روی خود داشته باشند.
کلید واژه‌ها: رزق، حلال، حرام، سعادت، فقر، ثروت، گشایش.
مقدمه:
همواره بشر به دنبال یافتن عوامل و آثار رفتار خویش بوده است، انسان‌ها علاقه مندند تا بدانند چه عواملی باعث تفاوت مالی میان آنها می شود و برای توسعه در روزی چه باید کرد، عالم خلقت بر اساس قانون علت و معلول آفریده شده و تمام ذرات آن با یکدیگر مرتبط هستند. زیباترین بیان در رابطه با علت‌های فقر و ثروت در سخنان بیشینیان دین آمده است. در آیات و خصوصاً در روایات اهل‌بیت عوامل فراوانی را برای گشایش روزی و فقر و تنگدستی برشمرده‌اند، اگر چه رابطه ی برخی از این عوامل با ثروت و فقر بر ما پوشیده است اما بی تردید گفتار آنان بهترین و زیباترین بیان در این رابطه است. گل های زیبایی را در باغی سرسبز تصور کنید که باران رحمت یکسان بر آنها می‌بارد. باغبان یکی از آنها آفت را می‌شناسد و در تغذیه و آبیاری گل‌ها می‌کوشد، هر روز طراوت وشادابی غنچه های شکفته، زبان عابران را به تحسین وا می دارد ، اما باغبان دیگر بی خبر از باغبانی، نه آبیاری مناسب را می داند و نه آفت زدایی می کند، گل‌های این باغ پژمرده و غم انگیز می شود.
اکنون گل وجود انسان نیز چنین است بهره‌های دنیوی، ثروت و نعمت‌های الهی همان باران رحمتی است که بر همگان می بارد، یکی برای داشتن گل‌های سرخ و زیبا، میوه های خوشبو و رنگین راه را می شناسد و از آفات و آسیب‌ها با خبر است، میوه فضیلت و کمال می‌چیند و گل‌های معرفت را پرورش می‌دهد. اما دیگری آسیب‌ها را نمی‌شناسد، سم‌های زهرآگین را برای تغذیه ی گل وجودش به کار می‌گیرد، بی خبر از آن که ریشه اش می‌سوزد و میوه‌هایش پست و غیرقابل استفاده می‌شود. آفات و آسیب‌های گل وجود انسانی، همان گناهان به ویژه مال حرام و لقمه‌ی حرام است.
نسیم رحمت الهی، همواره می وزد. اما تنها کسانی که با خورد و خوراک حلال، لطافت خویش را حفظ کرده اند، آن را احساس می کنند و با آرامشی وصف نشدنی در کنار ساحل امن نجات می نشینند و عاقبت طوفان زدگان حرام را نظاره می‌کنند. باغبانان حقیقی همان پیشوایان الهی، نیز بشر را از آلودگی به مال حرام، برحذر داشته‌اند و آثار ناگوار آن را یادآور شده‌اند.
پژوهش حاضر در هفت فصل تنظیم شده تا آفات روحی و جسمی مال حرام را تبیین کند، پرده از چهره‌ی زشت آن بردارد و میوه‌های ناخوشایند آن را معرفی کند و راه کارهای به دست آوردن روزی حلال و کلیدهای ثروت و خوشبختی را برای همگان بیان کند و علت‌های فقر و نداری را به طور کامل ذکر کند.

تبیین موضوع و ضرورت و اهمیت آن :

معنای لغوی رزق و روزی : روزی واژه ای است فارسی که به معنای خورد و خوراک روزانه و آن چه که روز به روز به کسی داده می‌شود و قسمت او می‌گردد و نیز ضروریات زندگی به کار رفته است. رزق واژه‌ای عربی است و معادل روزی می باشد که به معنای خوراک روزانه، نصیب و بهره به کار رفته است. در اصطلاح چیزی است که می توان از آن بهره برداری کرد. پس رزق چیز ی است که قابلیت بهره برداری دارد، در نتیجه رزق هر کس غیراز دارایی و ثروت اوست. پس رزق هر کس به میزان برخورداری او از نعمت است نه میزان دارائی اش. امیدواریم که این پژوهش مورد توجه همگان به شناخت موضوع رزق قرار گیرد و با ارائه آن افراد پژوهشگر پی به عظمت این مسأله ببرند، زیرا خداوند روزی خود را شامل حال همه‌ی بندگانش می کند.
و چون مال حرام پیوسته در روح و روان آدمی تأثیرات منفی می گذارد اینجانب موضوع را مهم دیدم و تحقیق فوق را تنظیم کردم تا بر اساس موضوعات ارائه شده در آن افرادی که نمی خواهند آلوده به حرام‌خواری شوند از آن استفاده نمایند و عوامل و زمینه های گرفتاری در مال حرام را بشناسند. ضرورت تحقیق به این جهت بود که بسیاری از افراد از زمینه ها و عوامل به دست آوردن مال حلال ناآگاه هستند.



بقيه ي سخن ها در ادامه ي مطلب




اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 160 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)


شهادت امام :

در نحوه به شهادت رسيدن امام نقل شده است كه مأمون به يكي از خدمتکاران خويش دستور داده بود تا ناخن‌هاي دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور دادتا دست خود را به زهر مخصوصي آلوده كند و در بين ناخن‌هايش زهر قرار دهد و اناري را با دستان زهر‌آلودش دانه كند و او دستور مأمون را اجابت كرد. مأمون نيز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار كرد كه امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار كرد تا جايي‌كه حضرت را تهديد به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدري از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر كرد و حال حضرت دگرگون گرديد و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجري قمري امام رضا ( عليه السلام ) به شهادت رسيدند .

تدفين امام :

به قدرت و اراده الهي امام جواد ( عليه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان,  بدن مطهر ايشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پيکر پاك ايشان با مشايعت بسياري از شيعيان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گرديد و قرنهاست كه مزار اين امام بزرگوار مايه بركت و مباهات ايرانيان است.


منابع:


(1)-  منتهي الاامال
(2)-  منتهي الاامال
(3)-   سوره مريم آيه 30
(4)-    عيون اخبارالرضا  جلد 1  صفحه 21
(5)-    اعلام الوری  صفحه 314
(6)-   اعلام الوری  صفحه 315
(7)-   اصول کافي جلد 6  صفحه 383
(8)-   عيون اخبارالرضا  جلد2  صفحه 174
(9)-   اصول کافي جلد 8  صفحه 230
(10)-  اصول کافي جلد 6  صفحه 298
(11)-   مناقب جلد 4  صفحه 360


(12) - اصول کافي جلد 5  صفحه 288


اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 163 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

مختصري از كلمات حكمت‌آميز امام :     

امام فرمودند : "دوست هركس عقل اوست و دشمن هركس جهل و ناداني و حماقت است".  

امام فرمودند : "علم و دانش همانند گنجي مي‌ماند كه كليد آن سئوال است، پس بپرسيد. خداوند شما را رحمت كند زيرا در اين امرچهار طايفه داراي اجر مي‌باشند :

1- سئوال كننده 
2- آموزنده  
3- شنونده
4- پاسخ دهنده "

امام فرمودند :" مهرورزي و دوستي با مردم نصف عقل است".

امام فرمودند :"چيزي نيست كه چشمانت آنرا  بنگرد مگر آنكه در آن پند و اندرزي است".

امام فرمودند :"  نظافت و پاكيزگي از اخلاق پيامبران است".


اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 154 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

اخلاق و منش امام:

خصوصيات اخلاقي و زهد و تقواي آن حضرت به گونه اي بود كه حتي دشمنان خويش را نيز شيفته و مجذوب خود كرده بود. با مردم در نهايت ادب تواضع و مهرباني رفتار مي كرد و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمي نمود.

يكي از ياران امام مي گويد:" هيچ گاه نديدم كه امام رضا (عليه السلام) در سخن بر كسي جفا ورزد و نيز نديدم كه سخن كسي را پيش از تمام شدن قطع كند. هرگز نيازمندي را كه مي توانست نيازش را برآورده سازد رد نمي كرد در حضور ديگري پايش را دراز نمي فرمود. هرگز نديدم به کسي ازخدمتکارانش بدگوئي کند.  خنده او قهقه نبود بلكه تبسم مي فرمود. چون سفره غذا به ميان مي آمد, همه افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سر سفره خويش مي نشاند و آنان همراه با امام غذا مي خوردند. شبها كم مي خوابيد و بسياري از شبها را به عبادت مي گذراند. بسيار روزه مي گرفت و روزه سه روز در ماه را ترك نمي كرد. كار خير و انفاق پنهان بسيار داشت. بيشتر در شبهاي تاريك, مخفيانه به فقرا كمك مي كرد".(5) يكي ديگر از ياران ايشان مي گويد:" فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامي كه در مجالس عمومي شركت مي كرد ،  خود را مي آراست (لباسهاي خوب و متعارف مي پوشيد). (6) شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ ايرادي پيدا كرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست كند، اما امام نگذاشت و خود اين كار را انجام داد و فرمود:" ما گروهي هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمي گيريم". (7)

شخصي به امام عرض كرد:" به خدا سوگند هيچكس در روي زمين ازجهت برتري و شرافت اجداد، به شما نمي رسد". امام فرمودند:" تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت". (8)

مردي از اهالي بلخ مي گويد:" در سفر خراسان با امام رضا( عليه السلام) همراه بودم. روزي سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ايشان غذا بخورند. من به امام عرض كردم:" فدايت شوم بهتر است اينان بر سفره اي جداگانه بنشينند".امام فرمود:" ساكت باش, پروردگار همه يكي است. پدر و مادر همه يكي است و پاداش هم به اعمال است". (9)

ياسر، خادم حضرت مي گويد: "امام رضا (عليه السلام) به ما فرموده بود:" اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي كاري طلبيدم) و شما مشغول غذا خوردن بوديد بر نخيزيد تا غذايتان تمام شود:، به همين جهت بسيار اتفاق مي افتاد كه امام ما را صدا مي كرد و در پاسخ او مي گفتند:" به غذا خوردن مشغولند" و آن گرامي مي فرمود: "بگذاريد غذايشان تمام شود"". (10)

يكبار غريبي خدمت امام رسيد و سلام كرد و گفت:" من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. ازحج بازگشته ام و خرجي راه را تمام كرده ام اگر مايليد مبلغي به من مرحمت كنيد تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينك در سفر نيازمند مانده ام". امام برخاست و به اطاقي ديگر رفت واز پشت در دست خويش را بيرون آورد و فرمود:" اين دويست دينار را بگير و توشه راه كن و لازم نيست كه از جانب من معادل آن صدقه دهي".

آن شخص نيز دينار ها را گرفت و رفت. از امام پرسيدند:" چرا چنين كرديد كه شما را هنگام گرفتن دينار ها نبيند؟" فرمود:" تا شرمندگي نياز و سوال را در او نبينم ".(11)

امامان معصوم و گرامي ما در تربيت پيروان و راهنمايي ايشان تنها به گفتار اكتفا نمي كردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ويژه اي مبذول مي داشتند.

يكي از ياران امام رضا (عليه السلام) مي گويد:" روزي همراه امام به خانه ايشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنايي بودند. امام در ميان آنها غريبه اي ديد و پرسيد:" اين كيست ؟" عرض كردند:" به ما كمك مي كند و به او دستمزدي خواهيم داد".امام فرمود:" مزدش را تعيين كرده ايد؟" گفتند:" نه هر چه بدهيم مي پذيرد".امام برآشفت و به من فرمود:" من بارها به اينها گفته ام كه هيچكس را نياوريد مگر آنكه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسي كه بدون قرارداد و تعيين مزد، كاري انجام مي دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهي باز گمان مي كند مزدش را كم داده اي ولي اگر قرارداد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل     كرده اي و در اين صورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي, هر چند كم و ناچيز باشد؛ مي فهمد كه بيشتر پرداخته اي و سپاسگزار خواهد بود"". (12)

خادم حضرت مي گويد:" روزي خدمتكاران ميوه اي مي خوردند. آنها ميوه را به تمامي نخورده و باقي آنرا دور ريختند. حضرت رضا (عليه السلام) به آنها فرمود:" سبحان الله اگر شما از آن بي نياز هستيد, آنرا به كساني كه بدان نيازمندند بدهيد"".


اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 158 شنبه 30 شهریور 1392 نظرات (0)

جنبه علمی امام:

مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام و اعتبار بی‌همتای امام را در میان ایشان می‌دید می‌خواست تا این قداست و اعتبار را خدشه‌دار سازد و از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسات مناظره‌ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را از نظر علمی شکست داده و وجهه علمی امام را زیر سوال ببرند که  شرح یکی از این مجالس را می‌آوریم:

"برای یکی از این مناظرات، مأمون فضل بن سهل را امر کرد که اساتید کلام و حکمت را از سراسر دنیا دعوت کند تا با امام به مناظرهبنشینند. فضل نیز اسقف اعظم نصاری، بزرگ علمای یهود، روسای صابئین (پیروان حضرت یحیی)، بزرگ موبدان زرتشتیان و دیگر متکلمین وقت را دعوت کرد. مأمون هم آنها را به حضور پذیرفت و از آنها پذیرایی شایانی کرد و به آنان گفت: "دوست دارم که با پسر عموی من (مأمون از نوادگان عباس عموی پیامبر است که ناگزیر پسر عموی امام می‌باشد.) که از مدینه پیش من آمده مناظره کنید." صبح روز بعد مجلس آراسته‌ای تشکیل داد و مردی را به خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد و حضرت را دعوت کرد. حضرت نیز دعوت او را پذیرفتند و به او فرمودند: "آیا می‌خواهی بدانی که مأمون کی از این کار خود پشیمان می‌شود." او گفت: "بلی فدایت شوم." امام فرمودند: "وقتی مأمون دلایل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجیل از خود انجیل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئین بزبان ایشان و بر آتش‌پرستان بزبان فارسی و بر رومیان به زبان رومی‌شان بشنود و ببیند که سخنان تک ‌تک اینان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذیرفتند آنوقت مأمون می‌فهمد که توانایی کاری را که می‌خواهد انجام دهد ندارد و پشیمان می‌شود و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم." سپس حضرت به مجلس مأمون تشریف ‌فرما شدند و با ورود حضرت، مأمون ایشان را برای جمع معرفی کرد و سپس گفت: "دوست دارم با ایشان مناظره کنید." حضرت رضا (علیه السلام) نیز با تمامی آنها از کتاب خودشان درباره دین و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود: "اگر کسی در میان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال کند." عمران صایی که یکی از متکلمین بود از حضرت سؤالات بسیاری کرد و حضرت تمام سؤالات او را یک به یک پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنیدن جواب سؤالات خود از امام، شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد و با برتری مسلم امام، جلسه به پایان رسید و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایی را به حضور طلبیدند و او را بسیار اکرام کردند و از آن به بعد عمران صایی خود یکی از مبلغین دین مبین اسلام گردید.

رجاء ابن ضحاک که از طرف مأمون مامور حرکت دادن امام از مدینه به سوی مرو بود، می‌گوید: «آن حضرت در هیچ شهری وارد نمی‌شد مگر اینکه مردم از هر سو به او روی می‌آوردند و مسائل دینی خود را از امام می‌پرسیدند. ایشان نیز به آنها پاسخ می‌گفت و احادیث بسیاری از پیامبر خدا و حضرت علی (علیه السلام) بیان می‌فرمود. هنگامی که از این سفر بازگشتم نزد مأمون رفتم. او از چگونگی رفتار امام در طول سفر پرسید و من نیز آنچه را در طول سفر از ایشان دیده بودم بازگو کردم. مأمون گفت: "آری، ای پسر ضحاک! ایشان بهترین، داناترین و عابدترین مردم روی زمین است."»


اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 162 شنبه 30 شهریور 1392 نظرات (0)

ولایت عهدی:

باری، چون حضرت رضا (علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: "همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (علیه السلام) ندیدم." پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: "تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم." حضرت فرمودند: "اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی." مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند:‌ "هرگز قبول نخواهم کرد." وقتی مأمون مأیوس شد گفت: "پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید." این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی‌فرمودند و می‌گفتند: "از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون ‌الرشید دفن خواهم شد." اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: "اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم." مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."


اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 163 شنبه 30 شهریور 1392 نظرات (0)

مقدمه:

امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می‌نماییم.

نام، لقب و کنیه امام:

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمد تقی(علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: "خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند."

یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش "جنبه علمی امام" آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

پدر و مادر امام:

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت.

تولد امام:

حضرت رضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعدﺓ الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: "هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر "لااله‌الاالله" را از شکم خود می‌شنیدم، اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی‌رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت."(2)

نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.(3)

زندگی امام در مدینه:

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

امام در گفتگویی که با مأمون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می‌فرمایند: "همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى‌نگریستند."

امامت حضرت رضا (علیه السلام):

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله و علیه و اله) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌نماییم.

یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌گوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: "آیا می‌دانید من کیستم؟" گفتم: "تو آقا و بزرگ ما هستی." فرمود: "نام و لقب من را بگویید." گفتم: "شما موسی بن جعفر بن محمد هستید." فرمود: "این که با من است کیست؟" گفتم: "علی بن موسی بن جعفر." فرمود: "پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می‌باشد."»(4) در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى ‌اکرم نقل می‌کند امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند که "عالم‌ آل محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد."

خواندن در ادامه ي مطلب

اين سايت در مورد احکام و نماز است بازدید : 153 شنبه 09 شهریور 1392 نظرات (0)

در قرآن کريم سه نوع وفا بيان شده است:


1-وفاي به عهد از سوي بنده 2-وفاي به عهد از طرف خدا 3-وفاي به عهد در انسان ها در قبال يک ديگر


وفاي به عهد مانند اکثر واژه هاي اخلاقي، متقابل و طرفيني است. وفا ممکن است بين خدا و بنده باشد،يا ميان دو انسان،يا بين گروهي که با هم پيماني را امضا کرده اند.

الف) وفاي به عهد مشروط از سوي خدا: عهد و پيمان انسان با خدا مي تواند دو گونه باشد: 1-پيماني که انسان با پذيرش ايمان متقبل مي شود،مانند رعايت دستور هاي اخلاقي دين و عمل به احکام فقهي اسلام که از جمله پيمان هاي فرد با خداست.2- پيمان هايي که انسان به صورت«عهد»،«قسم» و...متقبل مي شود. در هر صورت، خداوند متعال در سوره بقره آيه 40 در برابر اداي اين تهدات از سوي انسان ها خود را متعهد کرده که آن ها را به سعادت و موفقيت در دنيا و آخرت نايل کند.و به پيمان من وفا کنيد تا به پيمان خود با شما وفا کنم.نکته اصلي اين است که ترديدي در وفاي خداند به وعده ي خود وجود ندارد،ولي اين وفا مشروط به وفاي انسانها است.

ب) چگونگي اداي وفاي به عهد الله از سوي انسان ها: يکي از مواردي که قرآن وفاي به عهد راتوصيه مي کند،اداري تعهداتي است که فرد ه عنوان مسلمان و بنده ي خدا پذيرفته است.گويا ترين آيهدر اين زمينه آيه91 سوره نحل مي باشد:و به عهد الهي چون پيمان بستيد،وفا کنيد و سوگند هايتان را پس از موکد داشتن آنها،مشکنيد،حال آنکه خداوند را بر خود (در آن سوگند ها ضامن گرفته ايد. )

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 1,271
  • بازدید کلی : 8,362
  • کدهای اختصاصی